در تاریخ ارتباطات، معمولاً به دوران مدرن و ظهور رسانهها اشاره میشود، اما مفهوم «مدیریت ارتباطات انسانی» سابقهای بهمراتب کهنتر دارد. شواهد تاریخی نشان میدهد که در دوران کوروش دوم هخامنشی، سازوکارهایی در حکمرانی شکل گرفته بود که از منظر امروز، میتوان آنها را نخستین تلاشهای نظاممند برای مدیریت ارتباطات و روابط اجتماعی دانست.
کوروش در تصمیمگیریها بر «مشورت و شنیدن دیدگاههای اقوام و فرماندهان محلی» تأکید داشت؛ رفتاری که «گزنفون» در «کوروشنامه» از آن بهعنوان یکی از ویژگیهای برجسته رهبری او یاد میکند. این رویکرد، نوعی ارتباط دوسویه میان قدرت و جامعه ایجاد میکرد؛ مشابه مفهوم امروزین «گوشسپاری فعال» در روابط عمومی.
برای اداره قلمرویی گسترده از آسیای صغیر تا فلات ایران، کوروش به سامانهای از پیامرسانها و مسیرهای ارتباطی نیاز داشت. به گفته پیر بریان، ایرانشناس فرانسوی، پایههای این شبکه ارتباطی در زمان کوروش شکل گرفت و بعدها در دوره داریوش بهصورت رسمی در قالب «چاپارخانه» گسترش یافت. چنین ساختاری، در واقع نخستین زیرساخت ارتباطی حکومتی در جهان به شمار میرود.
(Pierre Briant – From Cyrus to Alexander: A History of the Persian Empire, Eisenbrauns, 2002)
از سوی دیگر، سیاست فرهنگی او مبتنی بر احترام به تنوع و تفاوتهای قومی و مذهبی بود. منشور مشهور منسوب به کوروش، هرچند نباید با معیارهای امروزی سنجیده شود، نشانهای از نگاه میانفرهنگی و پذیرش دیگری است؛ اصلی که امروز در ادبیات ارتباطات بینالملل از آن با عنوانIntercultural Communication یاد میشود.
(Amélie Kuhrt – The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period, Routledge, 2007)
کوروش همچنین تلاش داشت میان پیامهای اخلاقی و رفتار حکومتیاش هماهنگی ایجاد کند. گزارشها از فتح بابل نشان میدهد که نهتنها به معابد و آیینهای مردم تعرض نکرد، بلکه فرمان بازسازی آنها را نیز صادر کرد. این همسویی گفتار و عمل، بنیان اعتماد اجتماعی را در امپراتوری نوپای او تقویت کرد.
در اداره مناطق مختلف، از نخبگان و بزرگان بومی بهره میگرفت؛ اقدامی که هم انتقال پیام را تسهیل میکرد و هم احساس مشارکت را افزایش میداد. از این منظر، میتوان آن را پیشنمونهای از «مدیریت ارتباط با رهبران افکار محلی» دانست.
در مجموع، مطالعه رفتار ارتباطی کوروش، صرفاً بازخوانی تاریخ نیست، بلکه تلاشی است برای فهم ریشههای فرهنگی و انسانی ارتباطات در حکمرانی. تجربه او یادآور این نکته است که دوام هر نظام سیاسی، بیش از آنکه به ابزار قدرت وابسته باشد، بر توانایی گفتوگو، اعتمادسازی و احترام به انسان استوار است./





